نوشتن یعنی چیزهایی را می گویی که به طور معمول قادر نیستی به مردم بگویی!
ما باید خیلی از خودمان شرمنده باشیم. مثلا
وقتی از عشق سخن میگوییم انگار واقعا میدانیم از چه حرف میزنیم!
ببخشید که اینها را میگویم، اما اگر همین فردا بلایی سر یکی از ماها بیاید فکر میکنم آن دیگری، آن طرف مقابل، مدتی غصهدار میشود اما بعدش همان آدم میرود و دل به کس دیگری میبندد و در مدت کوتاهی یکی دیگر را پیدا میکند، تمام اینها، تمام این عشقی که ما الان از آن دم میزنیم، تبدیل به یک خاطره میشود. چه بسا که خاطرهای هم نشود. این طور نیست؟
تو از عشق توقع داری ؟
در حالی که این عشقه
که از تو توقع داره ،
تو میخوای که عشق بهت ثابت کنه
که وجود داره ، چه اشتباهی !
این تویی که باید ثابت کنی
اون وجود داره !
بعضی ها طوری زندگی می کنن انگار تا ابد زندهاند و جاودانهاند. اونا عاشق آدما نمیشن،بلکه روی اونها سرمایه گذاری میکنن!
لیزا: همیشه میگفتی که عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری، بلکه در اینه که همه چیز رو احساس کنی، هر طور که باشه...
آیا زنها تصور میکنند مردان فقط به دلیل جاذبههای جنسی به سمت آنها جذب میشوند؟ این اشتباهی است فاحش.
اگر مردان پس از مدتی از زنها کناره میگیرند، به دلیل روزهایی است که با یکدیگر سرکردهاند نه شبها؛ روزهایی که زیر نور تند آفتاب به بحث میگذرد، بیش از شب هایی که به هم میآمیزند، جذاب بودن یک زن را از بین میبرد.