چشم هایم را می بندم

ادبیات سینما

چشم هایم را می بندم

ادبیات سینما

بار هستی ، خانه ی شیشه ای / میلان کوندرا /

)ص142)
"در حقیقت زیستن"
این عبارتی است که کافکا در دفتر خاطرات یا یکی از نامه هایش نوشته است. فرانز دقیقا چیزی به خاطر نمی آورد که آنرا کجا دیده، ولی فریفته ی آن شده بود. معنای در حقیقت زیستن چیست؟ به سادگی می توان یک معنی منفی از آن ارائه داد: دروغ نگفتن، پنهان کاری نکردن، و هیچ چیز را مخفی نکردن، "در حقیقت زیستن" است. از وقتی با سابینا آشنا شده در دروغ زندگی می کند.... دروغ گفتن و پنهان کاری او را سرگرم می کند زیرا هرگز اینکار را نکرده است.
به نظر سابینا در حقیقت زیستن –به خود و به دیگران دروغ نگفتن- تنها در صورتی امکان پذیر است که انسان با مردم زندگی نکند. به محض اینکه بدانیم کسی شاهد کارهای ماست، خواه ناخواه خود را با آن چشمان نظاره گر، تطبیق می دهیم، و دیگر هیچیک از کارهایمان صادقانه نیست. با دیگران تماس داشتن و به دیگران اندیشیدن، در دروغ زیستن است. سابینا بر این باور است که هر کس که خلوت انس خویش را از کف می دهد، همه چیزش را باخته است و کسی که با کمال رغبت از آن چشم پوشی می کند، غولی بیش نیست. بدین ترتیب سابینا از اینکه باید عشق خود را پنهان سازد رنج نمی برد. بالعکس، این تنها راهی است که به او امکان می دهد "در حقیقت" زندگی کند.
اما فرانز اطمینان دارد که سرچشمه ی هر دروغی در تفکیک زندگی به دو حوزه ی خصوصی و عمومی نهفته است: ما همان آدمیزادی که در حوزه ی خصوصی هستیم در زندگی عمومی نیستیم. به نظر فرانز، "در حقیقت زیستن" از میان برداشتن مرز میان زندگی خصوصی و عمومی است. او با کمال میل گفته ی آندره برتون را نقل می کند که می گوید بهتر است "در یک خانه ی شیشه ای زندگی کنیم، جایی که هیچ چیز پوشیده نیست و همه چیز بر همه ی نگاه ها آشکار است".