دستان من قبل از این که تو را بگیرند چه می کردند ؟
چشمانم را می بندم و تمام جهان می میرد ؛
چشمانم را باز می کنم و همه چیز دوباره متولد می شود.
مرا ببوس تا متوجه شوی که چقدر مهم هستم
اگر روزی یک صفحه هم می نوشتم آدم خوشبختی بودم. بعد فهمیدم اشکال چیست.
من به تجربه نیاز داشتم. چطور می توانستم درباره زندگی بنویسم.
در حالی که نه یک رابطه عاشقانه داشتم و نه مرگ کسی را دیده بودم.
شاید یک روز. یک نفر.
حقیقت به سمتم می آید .حقیقت مرا دوست دارد.
اسم بلاگ و مطالبش رو دوست دارم